انیس غنوی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با انیس غنوی
با توام خوش حال در ملک وجود ای درد عشق بی تو چون باشم انیس من درین منزل تویی
در دل ماهی به دریا مونس یونس هم اوست نی انیس یوسف اندر چاه و زندان است و بس
گه انیس دشت و گاهی محرم گلزار باش وانگه از اسرار هرجا میرسی ستار باش
باشد ز نور روی تو ایمان انیس جان گر زانکه کفر زلف تو ما را بود پناه
جز گفتگوی مهر تو نبود انیس من عاشق تسلیاش به جز از حرف یار نیست
تویی به حسن چو لیلی، ولیک هیچ شبی انیس خاطر مجنون نمی شوی، چه کنم؟