فرهنگستان زبان و ادب
{electrocardiograph} [پزشکی] ابزاری برای قلب نگاری
{electrocardiograph} [پزشکی] ابزاری برای قلب نگاری
💡 دست نسیم و پای صبا در نگار بود در گلشنی که من به هوای تو وا شدم
💡 بافت نگار (هیستوگرام) غیر تجمعی، به عنوان مشتق آن تعریف میشود.
💡 می کنم هردم به خون رخساره بی رویت نگار ای ز رویت فتنه عالم! نگار کیستی؟
💡 از سر کویت ای نگار میروم و نمیروم از بر و بوم این دیار میروم و نمیروم
💡 خون ما در گردنش بود آن نگار و بس نبود طرفه اینست آن که جان گشتست طوق گردنش
💡 تلمبه منصوری ۱ یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان نگار واقع شدهاست.