ابو خیره

لغت نامه دهخدا

ابوخیره. [ اَ خ َ رَ ] ( اِخ ) صحابی است.
ابوخیره. [ اَ خ َ رَ ] ( اِخ ) محدث است و از موسی بن وردان روایت کند.
ابوخیره. [ اَ خ َ رَ ] ( اِخ ) صنابحی یا صباحی. یکی از صحابه رسول صلوات اﷲعلیه است.
ابوخیره. [ اَ خ َ ی َ رَ ] ( اِخ ) عبداﷲ. محدث است.
ابوخیره. [ اَ خ َ رَ ] ( اِخ ) محمدبن حذلم عباد. محدث است.
ابوخیره. [ اَ خ َ رَ] ( اِخ ) نهشل بن زید. اعرابی بدوی از فصحای بنی عدی. او به حیره شد و اقامت کرد. از اوست: کتاب الحشرات.

فرهنگ فارسی

محدث است

جمله سازی با ابو خیره

افرادی که در توجه اشتراکی سه‌گانه شرکت دارند، باید خیره شدن و منظور ایجاد موضوع مشترک را درک کنند. خیره شدن اشاره به درک کودک از ارتباط بین فعالیت ذهنی و عمل فیزیکی دیدن دارد. منظور نیز به توانایی کودک برای درک اهدف فرآیندهای ذهنی فرد دیگر اشاره دارد.
سم موافقت می‌کند که تارا مستقل‌تر زندگی کند و تارا موافقت می‌کند که به درمان برود. در حالی که میندی، چاد و کربی به بیمارستان منتقل می‌شوند، سم به ماسک گوست‌فیس پدرش خیره می‌شود و سپس آن را دور می‌اندازد و به دنبال خواهرش تارا وارد شهر می‌شود.
به بخت تیرهٔ برگشته گفتم آخر هم به کام باز بگردد سپهر خیره منال
از بد کرده پشیمان شو و طاعت کن خیره بر عمر گذشته چه کنی شیون؟
پنجره‌های الکتروکرومیک در بوئینگ 787 دریم لاینر استفاده شده است که به خدمه و مسافران اجازه می‌دهد شفافیت پنجره‌ها را کنترل کنند و از تابش خیره کننده جلوگیری کنند.
چگونه راند سپه در بسیط خطه ی روس به مسکو اندر بر خیره چون فکند شرر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی عرزه یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز