جمله سازی با ابمیوه درمانی
شکایتی ز تو گر هست با تو گویم و بس که گر ز تست مرا درد هم تو درمانی
*کمبود امکانات بهداشتی و درمانی و فقدان پزشک در بسیاری از درمانگاهها
دردمندی نیست کز لطف تو درمانی نیافت خاک درگاه تو اهل درد را دارالشفاست
سرنوشت داغ ما را خواند پنداری مسیح کز لب خود دوش حرف عجز درمانی شنید
کار دل آمد بجان از درد و رنجوری و لیک گر طبیب ما تو باشی درد درمانی کند
هر چه ممکن بود کردم چاره و درمان خویش بعد ازین جز جان سپردن نیست درمانی دگر