کیما

کیما

لغت نامه دهخدا

کیما. [ ک َ ] ( ع حرف مرکب ) کلمه ای مرکب از «کی »و «ما». ( ناظم الاطباء ). رجوع به «کی » و «ما» شود.

فرهنگ فارسی

کلم. مرکب از (( کی ) ) و (( ما ) ).

دانشنامه عمومی

کیما ( به انگلیسی: Kyeemagh ) یک حومه شهر در استرالیا است که در نیو ساوت ولز واقع شده است.

جمله سازی با کیما

این جانور نسلش در ۲۷ سپتامبر ۱۹۳۷ با شکار آخرین ببر بالی ماده در سومبار کیما واقع در بالی غربی منقرض شد ولی گزارش‌های مکرر از دیده شدن این حیوان تا الان ادامه داشته است. احتمالاً جمعیت اولیهٔ ببر بالی نیز با توجه به کوچکی وسعت جزیره و کم بودن پوشش جنگلی آن زیاد نبوده و شکار بی‌رویهٔ این جانور به ویژه در دوران استعمار هلند، آخرین ضربهٔ مهلک را بر جمعیت کم تعداد آنها وارد آورد.
کیما یطول خصامنا و نزاعنا فتلذّ عینی من لذیذ المنظر
از توتیای شام تهی مانده چشم ماه پر شد ز کیمای ضیا خاک را کنار
دو دیده بر هم و چشم دلی فراهم کن به یک نظارۀ او کیما توانی کرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال زندگی فال زندگی فال چای فال چای فال اوراکل فال اوراکل