کنزا

واژه‌ی کِنزا اسمی است با ریشه‌ای کهن که در متون ادبی و فرهنگ‌نامه‌های فارسی به دو معنای اصلی به کار رفته است. در معنای نخست، این واژه به فرد عاقل، دانا و فیلسوف اشاره دارد؛ شخصیتی که از خرد و اندیشه‌ی ژرف برخوردار است. بر پایه‌ی منابعی همچون ناظم‌الاطبا و لسان‌العجم شعوری، کِنزا می‌تواند در وصف افراد دارای فراست و کمال عقلانی به کار رود و گویای عمق دانش و بینش آنان باشد.

در معنای دوم، کِنزا به گیاهان و گله‌ایی اطلاق می‌شود که خودرو و طبیعی، بدون دخالت بشر، در طبیعت می‌رویند. این کاربرد، نشان‌دهنده‌ی مفهومی از رشد خودانگیخته و هماهنگی با محیط است. همان‌طور که در منابع یادشده آمده، این واژه در توصیف پدیده‌های طبیعی که به طور مستقل و بر پایه‌ی قوانین ذاتی هستی پدید می‌آیند، به کار می‌رود. با در نظر گرفتن این دو معنای به ظاهر متمایز، می‌توان پیوندی مفهومی میان آن‌ها یافت؛ چرا که هم خِردمند و هم گیاه خودرو نمادهایی از شکوفایی درونی و هم‌اهویی با نظام هستی هستند. بنابراین، «کِنزا» واژه‌ای است با بار معنایی عمیق که هم در قلمرو انسانی و هم در گستره‌ی طبیعت، بر اصالت و خودجوشی دلالت دارد.

لغت نامه دهخدا

کنزا. [ ک َ ] ( اِ ) عاقل و دانا و فیلسوف. ( ناظم الاطباء ). عاقل و دانا و ذوفنون. ( لسان العجم شعوری ج 2 ص 230 ). || گیاه و گلی که به خودی خود روید. گیاه خودرو. ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العجم شعوری ج 2 ص 230 ).

فرهنگ فارسی

عاقل و دانا و فیلسوف.عاقل و دانا و ذوفنون

جمله سازی با کنزا

کنت کنزا بیان این نکته است آه کین نکته دان نشد پیدا
کنت کنزا که کردگار سرود قصدش این گنج پاک عرفان بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مأوا
مأوا
فمبوی
فمبوی
دپارتمان
دپارتمان
چهارپایان
چهارپایان