پیشوازی

لغت نامه دهخدا

پیشوازی. [ ش ْ ] ( حامص مرکب ) تعبیری عامیانه از پیشواز: امروز اهل محله رفته اند پیشوازی زوار خراسان.

جمله سازی با پیشوازی

پرده‌داری کعبه (به عربی: سدانة الکعبة) یک پیشه‌ باستانی است که به معنی پرستاری و پاسداری از کعبه،از گشودن‌ در آن، بستن و پاکیزه‌گرداندن، جایگزینی پرده آن گرفته تا پیشوازی و میزبانی از دیدارکنندگان آن را در بر می‌گیرد.
چهارشنبه‌سوری همسان و همانند جشن پیشوازی خدایگان یا درندز ارمنیان است و بازمانده مهرپرستی، یعنی جشن ایزد آتش شمرده می‌شود. ایزد میترا از دید مردمان و جهان ناپیدا بود، اما در آسمان به شکل خورشید و در زمین به شکل آتش دیده می‌شود و بدین سان، مهر همانند خورشید می‌گشت.
واژه عامیانه «درنداس» که برای دیارانداراج یعنی پیشوازی خدایگان به کار می‌رود همان «تیرانداز» فارسی، و پرتاب‌کننده تیر است و روزگاری یکی از جشن‌های ویژه ایزد تیر بود.
«احیانا»، «خدا نگهدار عشق» و « آقای دروغ » بعضی از نام های ترانه های دانیلا بوده‌اند که مقدار کثیری از پیشوازی را داشته اند، دومی در سال ۲۰۱۹ جایزه لوس را در قسمت ((هیت سال)) کسب نمود. نخستین مجموعه هنرگاهی دانیلا به نام (( منم )) در سال ۲۰۱۹ سال انتشار پیدا کرد.
چهارشنبه‌سوری همسان و همانند جشن پیشوازی خدایگان یا درندز ارمنیان است و بازمانده مهرپرستی، یعنی جشن ایزد آتش شمرده می‌شود. ایزد میترا از دید مردمان و جهان ناپیدا بود، اما در آسمان به شکل خورشید و در زمین به شکل آتش دیده می‌شود و بدین سان، مهر همانند خورشید می‌گشت.