وجوبا

لغت نامه دهخدا

( وجوباً ) وجوباً. [ وُ بَن ْ ] ( ع ق ) به طور وجوب. حتماً. مسلماً. لزوماً. به عنوان وجوب و لزوم.

فرهنگ فارسی

بطور وجوب حتما. مسلما

جمله سازی با وجوبا

ابن عباس درست گفته كه هر كس قربانى به همراه نداشته باشد، خواه افراد و يا قارنو يا متمتع، پس از طواف حكما يا وجوبا از احرام بيرون خواهد آمد؛ اين سنتى است كه جاىاما و اگر ندارد؛ مانند اين سخن پيامبر خدا (ص ) كه چون روز به اينجا رسيد و ياچون شب از اينجا شروع شد؛ روزه دار افطار كند؛ خواه اين افطار كردن معنايش براىروزه دار حكم باشد، و يا اينكه زمان رسيدن افطار و وقت آن را نشان دهد. همين طور كسىكه خانه خدا را طواف كرده، خواه بيرون آمدنش از احرام حكم باشد، و يا اينكه هنگاماستفاده از آزادى باشد و نه احرام، بايد كه در آن هنگام از احرام درآيد. و اين قانون ويژهكسانى است كه قربانى به همراه نياورده باشند و اين صريح سنت است.