مونج

لغت نامه دهخدا

مونج. ( اِخ ) دهی است از دهستان زانوسرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در 42هزارگزی جنوب نوشهر با 220 تن جمعیت. آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن ماشین رو است. عده ای در زمستان برای تأمین معاش به کجور می روند و زغال وچوب تهیه می کنند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

جمله سازی با مونج

این زبان حدود شش هزار گویشور در کشور پاکستان دارد و نزدیکی زیادی با زبان مونجی نشان می‌دهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه فال میلادی فال میلادی فال نخود فال نخود