منعدل

لغت نامه دهخدا

منعدل. [ م ُ ع َ دِ ] ( ع ص ) برگردنده از راه راست. ( آنندراج ). آنکه برمی گردد و عدول می کند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

جمله سازی با منعدل

در حديثى از امام باقر (عليه السلام ) مى خوانيم: منعدل فى وصيته كان كمن تصدق بها فى حياته، و من جار فى وصيته لقى الله عز وجل يوم القيامة و هو عنه معرض !: (كسى كه در وصيتش عدالت را رعايت كند همانند ايناست كه همان اموال را در حيات خود در راه خدا داده باشد و كسى كه در وصيتش تعدى كندنظر لطف پروردگار در قيامت از او بر گرفته خواهد شد!)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف
میلف
سلیطه
سلیطه
ژرف
ژرف
الکن
الکن