مندبه

لغت نامه دهخدا

مندبه. [ م َ دَ ب َ / ب ِ ] ( از ع، اِ ) جای ترس و جای تضرع و زاری و فریاد. || جای دعوت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی جای ترس و جای تضرع و زاری و فریاد.

جمله سازی با مندبه

خداوند انشاءالله به شما همه برادرها سلامت بدهد، عزت بدهد، عافيت بدهد. خداوند اسلامرا تـقـويـت كـند. خداوند لشكر مسلمين را تقويت كند. خداوند روساى مسلمين را كه علاقه مندبه اسلام هستند، خدمت به مسلمين مى كنند، آنها را حفظ كند.
O - سعى شده است از آوردن نمونه هايى كه از جهت محتوا تكرارى محسوب مى شود ولىحضرت امام در مناسبتهاى گوناگون به آن اشاره داشته اند پرهيز شود و در هر مورد چندقطعه اى كه گوياتر و صريحتر بوده انتخاب شده، ولى براى افرادى كه علاقه مندبه دسترسى كامل به مواضع امام پيرامون موضوعات مطروحه هستند نشانى متون حذفشده در پايان هر مبحث آورده شده است.
بعضى ديگر گفته اند: اين تعبير از باب كنايه و يا استعاره تمثيليه(مثل زدن ) است و مراد اين است كه اينان محشور مى شوند در حالى كه دلهايشان علاقه مندبه دنياى پست و زخارف آن، و صورتهايشان متوجه آن است. بعضى ديگر به اينتفسير ايراد گرفته اند كه: شدت حشر كجا مهلت مى دهد كه كسى دلبستگى به دنياداشته باشد و شايد مراد از اين تفسير اين باشد كه آثار آن دلبستگى در آنجا ظاهر مىشود.