مفصول

لغت نامه دهخدا

مفصول. [ م َ ] ( ع ص ) جداکرده شده. ( ناظم الاطباء ). جداشده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- قیاس مفصول. رجوع به قیاس مفصول و قیاس موصول شود.
- مفصول نتایج؛ قسمی از قیاس مرکب باشد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
|| کودک از شیر باز کرده. مفطوم. ( مهذب الاسماء ). و رجوع به فصل شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) جدا کرده، جدا شده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جدا کرده جدا شده

ویکی واژه

جدا کرده، جدا شده.

جمله سازی با مفصول

از تعميم در تمثيل بر مى آيد كه منفصل و مفصول هر دو برىّ هستند، و بارى ء يعنىفاصل وجود از عدم يا فاصل وجود از عدم يافاصل انسان از برى (خاك ). راغب اصفهانى متوفاى 503 مى گويد:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حلما یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز