معاطی

لغت نامه دهخدا

معاطی. [ م َ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ مِعطاء. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد )( ناظم الاطباء ). و رجوع به معطاء و ماده بعد شود.
معاطی. [ م َ طی ی ] ( ع ص، اِ ) ج ِ مِعطاء. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ معطاء به معنی بسیار دهش دهنده. ( آنندراج ). و رجوع به معطاء شود.

جمله سازی با معاطی

حلمی معاطی (انگلیسی: Helmi Maati؛ – ۶ ژوئیه ۱۹۹۷) بازیکن فوتبال اهل مصر بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دارک
دارک
گودوخ
گودوخ
قمبل
قمبل
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل