درخت فاضل

لغت نامه دهخدا

درخت فاضل. [ دِ رَ ت ِ ض ِ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از درختی است بر سرراهها و در بعضی جاها می باشد و مسافران و مترددان بند جامه یا لته و غیره بر آن بسته، از او مراد خواهند و از کثرت این عمل بصورت ژنده پوشی برآمده باشد و به اعتقاد عوام آن درخت مسکن حق است. ( از آنندراج ):
در فقر علوم خرقه پوشی
تحصیل کن از درخت فاضل.غنی قبول ( از آنندراج ).چراغ صبحگاهی در خموشی
درخت فاضلی در ژنده پوشی.اشرف ( از آنندراج ).

جمله سازی با درخت فاضل

فاضل ميبدى در (شرح ديوان ) از شيخ سهروردىنقل كرده است كه پس از نقل اين حكايت گفت: در آن هنگام، زبان امام همچون درخت موسىبود. آنگاه كه گفت: (انى انا الله ). اين، در كتاب (احياء) در تلاوت قرآن آمده است.