حرکت، اصطلاحی بنیادین در حوزههای کلام، فلسفه، طبیعیات و علوم دقیق به شمار میرود. دانشمندان و فنآوران جهان اسلام از سده دوم هجری، با تداوم بخشیدن به میراث علمی صنعتگران و دانشمندان دوران پیش از اسلام شامل تمدنهای بینالنهرینی، ایرانی، یونانی و بیزانسی کوشیدند تا مسائل عینی مرتبط با مفهوم حرکت را تحلیل و حل نمایند. این تلاشها در گذر زمان، با گسترش شاخههای گوناگون علوم تجربی، فلسفه و کلام، به تأملات عمیقتر و نظاممندتری دربارهٔ ماهیت حرکت انجامید.
اگرچه جنبههای فلسفی حرکت عموماً در کاربردهای عملی علوم دقیق نقشی مستقیم ایفا نمیکرد، با این حال مفهوم حرکت در گسترهٔ علوم دقیق دورهٔ تمدن اسلامی شامل نجوم، مکانیک، فیزیک و ریاضیات از اهمیتی اساسی برخوردار بود. هر یک از این علوم، با توجه به قلمرو وسیع پژوهشی خود، به گونهای از این مفهوم بهره میبرد؛ از جمله در الگوسازی حرکت سیارات، بررسی فرضیههای مربوط به حرکت وضعی زمین، طراحی و ساخت دستگاههای مکانیکی پیچیده، تدوین آزمایشهای تجربی در فیزیک، ارائه نظریههایی دربارهٔ قوانین نورشناسی و نیز تبیین چگونگی کاربرد مفهوم حرکت در هندسه.
بدین ترتیب، حرکت نه تنها به عنوان یک پدیدهٔ طبیعی، که به عنوان مفهومی کلیدی در پیشبرد علوم مختلف و دستیابی به دستاوردهای فنآورانه در تمدن اسلامی نقش آفرینی کرد. این توجه همزمان به جنبههای نظری و عملی حرکت، زمینهساز شکوفایی علمی در دورههایی از تاریخ شد و میراثی ماندگار در تاریخ علم جهان از خود به جای گذاشت.