جمع مؤتلف و مختلف از صنایع بدیعیِ ادبی و بلاغی است که در کلام فصیح و بلیغ به کار میرود. در این اسلوب، گوینده ابتدا دو شخص یا دو چیز را با صفات یکسان و مشترک توصیف میکند و سپس یکی از آن دو را با وصفی اضافی و برجسته تر میستاید، بی آنکه این برتری باعث کاستی یا تنقیص دیگری شود. این روش، علاوه بر تأکید بر فضیلتهای مشترک، به صورت ظریف و هنرمندانه ای برتری یکی از طرفین را نشان میدهد، بدون آنکه تعادل و احترام میان آنها خدشه دار گردد.
در قرآن کریم، نمونههای متعددی از این اسلوب بدیع به چشم میخورد که از جمله آنها، آیه ۷۸ سوره انبیاء است:
«وَ دَاوُودَ وَ سُلَیْمَانَ إِذْ یَحْکُمَانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَکُنَّا لِحُکْمِهِمْ شَاهِدِینَ * فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَکُلًّا آتَیْنَا حُکْمًا وَعِلْمًا».
در این آیات، خداوند متعال ابتدا حضرت داوود و سلیمان(ع) را به داشتن حکم و علم به صورت یکسان توصیف میکند؛ اما سپس با عبارت «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ» فهم ویژه و درک عمیق تری را به سلیمان(ع) نسبت میدهد. این بیان لطیف، علاوه بر اشاره به مقام والای هر دو پیامبر، بر فضیلت اضافی حضرت سلیمان تأکید میورزد، بی آنکه از مرتبت حضرت داوود کاسته شود. کاربرد این اسلوب در کلام الهی، نشاندهنده دقت و ظرافت بیانی قرآن و هماهنگی آن با اصول بلاغت و فصاحت است. این روش نهتنها در جهت تنزیه و تکریم انبیاء به کار رفته، بلکه الگویی ادبی برای سخنوران و ادیبان نیز فراهم کرده است تا در عین برقراری عدالت کلامی، بتوانند مراتب فضیلت را به شیوهای متعادل و محترمانه بیان کنند.