شهادت امام هادی علیه السلام

امام هادی (علیه السلام) در طول دوران امامت خود، که بیش از ۳۳ سال به طول انجامید، حدود سیزده سال را در مدینه سپری کرد. در این مدت، او به عنوان یک شخصیت برجسته و محبوب در میان مردم شناخته شد و بسیاری از شیعیان از نقاط مختلف برای بهره‌مندی از محضر ایشان به مدینه می‌آمدند. این محبوبیت باعث شد که حکام عباسی احساس خطر کنند و تصمیم به تبعید امام به سامرا بگیرند. متوکل عباسی به دلیل نگرانی از نفوذ امام در میان مردم، او را به سامرا تبعید کرد.

شهادت امام هادی علیه السلام

امام هادی (علیه السلام) پس از تبعید به سامرا تحت نظارت شدید نظامی قرار گرفت و با توطئه‌های مختلفی از سوی متوکل و دیگر حکام مواجه شد. در نهایت، او به دستور معتز عباسی مسموم شد و در سوم رجب سال ۲۵۴ قمری به شهادت رسید. این مسمومیت به احتمال زیاد از طریق سم در آب یا انار صورت گرفت.

واکنش مردم و مراسم تشییع

خبر شهادت امام هادی (علیه السلام) باعث جریحه‌دار شدن احساسات مردم شد و سوگ و اندوهی عمیق در میان شیعیان و محبان اهل بیت (علیهم السلام) ایجاد کرد. در روز شهادت، جمعیت زیادی از بنی هاشم و دیگر اقوام در منزل امام جمع شدند و به سوگ نشستند. مراسم تشییع امام با حضور جمعیت فراوان و به شکلی با شکوه برگزار شد.

بدن مطهر امام هادی (علیه السلام) پس از نماز بر جنازه‌اش، در محلی که در آن زندانی بود، به خاک سپرده شد. این واقعه نه تنها نشان‌دهنده مظلومیت امام هادی (علیه السلام) بلکه نمایانگر ستم و ظلمی است که بر اهل بیت پیامبر (صلى الله عليه وآله) رفته است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] عباسیان و چالش های فراروی
دوران امامت امام هادی علیه السلام بیش از 33 سال به طول انجامید که حدود سیزده سال آن را در مدینه سپری کرد. در این مدت، گروه های بسیاری از شهرهای شیعه نشین ایران، عراق و مصر برای بهره گیری از محضر امام به سوی مدینه آمدند.
امام در این شهر چنان موقعیت و محبوبیتی بین مردم یافت که دولتمردان عباسی، به شدت از این وضع احساس خطر می کردند. برای نمونه، بُرَیحه عباسی در نامه ای به متوکل نوشت: «اگر تسلط بر حرمین شریفین را می خواهی، علی بن محمد علیه السلام را از این شهر بیرون کن؛ زیرا او مردم را به سوی خود فراخوانده و عده بسیاری نیز دعوتش را پذیرفته اند...».
عباسیان که هراس بسیاری از رهبری شیعه و خطر حرکت شیعیان برضد خود داشتند، به این نتیجه رسیدند که با دور کردن امام به عنوان قطب و محور تشیع از مدینه که کانون تجمع شیعیان شده بود، به این هدف دست یابند. بدین ترتیب، تبعید و مراقبت نظامی را که تجربه پیشین و موفق عباسیان به شمار می رفت، دوباره در دستور کار قرار دادند.
تبعید امام هادی علیه السلام
امام از مضمون نامه آگاهی یافته و در نامه ای به متوکل، وی را از دشمنی ها و کینه توزی و دروغ پردازی نویسنده آگاه ساخته بود. متوکل سیاستی مزدورانه و دو پهلو در پیش گرفت. او نخست نویسنده نامه را که از امام سعایت کرده بود، از کار برکنار کرد تا خود را دوستدار امام جلوه دهد. سپس به کاتب دربار دستور داد تا نامه ای به امام بنویسد که در ظاهر، علاقه متوکل را نسبت به امام بیان می کرد، ولی در واقع، دستور جلب امام از مدینه به سامرا بود. همچنان که یزداد، پزشک مسیحی دربار با آگاهی از احضار امام، انگیزه متوکل را دریافته و گفته بود: «بنابر آن چه شنیده ام، هدف خلیفه از احضار محمد بن علی علیه السلام به سامرا این بوده که مبادا مردم به ویژه چهره های سرشناس به وی گرایش پیدا کنند و در نتیجه، حکومت از دست آن ها خارج شود...».
متوکل برای کاهش پی آمدهای منفی احضار امام، نامه ای محترمانه به ایشان نوشت. اما به راستی، نوشتن نامه ای با کلماتی محترمانه از کسی چون متوکل که از هیچ ستمی بر خاندان پیامبر و هر کسی که کوچکترین ارتباطی با آنان دارد، خودداری نمی کند، جای بسی شگفتی است و نشان دهنده هراس شگرفی است که این دشمنان خونخوار شیعه از امام داشته اند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم