حمران بن اعین شیبانی

حُمران بن اَعین شیبانی، از محدثان برجسته امامی در قرن دوم هجری قمری بود که در کوفه به دنیا آمد و در زمره تابعین و اصحاب امام محمدباقر علیه‌السلام و امام جعفرصادق علیه‌السلام قرار داشت. او به‌ویژه در علوم قرائت، نحو، لغت، فقه و کلام مهارت داشت و از مشایخ حدیثی اهل‌سنت همچون ابوطُفَیل عامر بن واثله، ابوحَرب بن ابوالاسود، و عبید بن نُضَیله بهره‌مند بود.

حُمران بن اَعین به‌عنوان وکیل امام صادق علیه‌السلام در امور مالی شناخته می‌شد و در نقل احادیث از معصومین علیهم‌السلام نقش مهمی ایفا کرد. او در حدیث‌شناسی، فقه، کلام و علوم قرآنی تخصص داشت و در کوفه به‌عنوان یک شخصیت علمی و مذهبی معتبر شناخته می‌شد.

در منابع حدیثی، حُمران بن اَعین به‌عنوان فردی موثق و مورد اعتماد معرفی شده است. امام محمدباقر علیه‌السلام درباره او فرمود: «أنت من شيعتنا في الدنيا و الآخرة» (تو در دنیا و آخرت از شیعیان ما هستی). همچنین امام جعفرصادق علیه‌السلام پس از وفات او گفت: «مات والله مؤمناً» (به خدا سوگند او مؤمن از دنیا رفت).

حُمران بن اَعین در سال 130 هجری قمری درگذشت و میراث علمی و حدیثی او همچنان در کتب معتبر شیعه و اهل‌سنت مورد استناد قرار می‌گیرد.

دانشنامه آزاد فارسی

حُمْران بن أَعْیَن شَیْبانی ( ـ ح ۱۳۰ق)
محدّث و از تابعین و اصحاب امام باقر (ع) و امام صادق (ع). حمزة بن حبیب زیات، از قرّاء سبعه، علم قرائت را از وی آموخت. احادیث بسیاری از طریق حمران در کتب شیعه و سنّی آمده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حُمران بن اَعْیَن، حُمران بن اَعْیَن بن سُنسُن شیبانی، محدّث امامی قرن دوم است.
کنیه اش را ابوالحسن و ابوحمزه ذکر کرده اند. 
نسب حمران بن اعین
وی در زمره تابعین بود. حمران، برادر زرارة بن اَعین و ظاهراً بزرگ ترین فرزند خانواده اَعیَن است. 
حمران جزء صحابی ائمه اطهار
حمران از اصحاب و راویانامام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهماالسلام بود و امام چهارم، علی بن حسین علیه السلام، را نیز درک کرد. 
موحدی ابطحی از اینکه حمران از امام زین العابدین روایتی نقل کرده باشد اظهار بی اطلاعی کرده است هر چند در برخی منابع حدیثی موجود، روایاتی به نقل از وی از آن حضرت یافت می شود و از این رو، نمازی شاهرودی حمران را از جمله راویان امام چهارم نیز معرفی کرده است.
مشایخ حدیث حمران
...
[ویکی اهل البیت] حُمران بن اَعْیَن بن سُنسُن شیبانی، محدّث امامی قرن دوم. کنیه اش را ابوالحسن و ابوحمزه ذکر کرده اند. وی در زمره تابعین بود. حمران، برادر زرارة بن اَعین* و ظاهراً بزرگ ترین فرزند خانواده اَعیَن است. حمران از اصحاب و راویان امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهماالسلام بود و امام چهارم، علی بن حسین علیه السلام، را نیز درک کرد و روایاتی به نقل از وی از آن حضرت یافت می شود
حضرت امام باقر علیه السلام به او فرموده: که تو از شیعه مایی در دنیا و آخرت. و حضرت امام صادق علیه السلام بعد از رحلت او فرموده: «ماتَ وَاللّهِ مُؤمِنا؛ به خدا قسم! به حالت ایمان از دنیا رفت». و وقتی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: «ما شیعیان چه مقدار کم می باشیم؛ لَوِاجْتَمَعْنا عَلی شاةٍ مااَفَنَیْناهاَ» فرمود: می خواهید من عجیب تر از این شما را خبر دهم؟ گفتم: بلی، فرمود: مهاجر و انصار رفتند و اشاره به دست خود فرمود مگر سه نفر، و مراد آن حضرت از این سه نفر: سلمان، ابوذر، مقداد است.
چنانچه در روایت امام باقر علیه السلام است: «اِرتَدَّ النّاسُ اِلاّ ثَلثَةٌ: سَلْمانُ وَ اَبُوذَرٍ وَالْمِقدادُ، قال الرّاوی فَقُلْتُ: عَمّارُ! قالَ علیه السلام: کانَ حاصَ حَیْصَةً ثُمَّ رَجَعَ ثُمَّ. قال علیه السلام: اَنْ اَرَدْتَ الَّذی لَمْ یَشُکَّ وَلَمْ یَدْخُلْهُ شَیءٌ فَالْمِقْدادُ».
در روایت دیگر است که حضرت امام صادق علیه السلام احوال حمران را از بکیر بن اعین پرسید، بکیر عرض نمود: که امسال حج نیامده با آن که شوق شدیدی داشت که خدمت شما برسد ولکن سلام بر شما رسانیده، حضرت فرمود: بر تو و بر او سلام باد! حمران مؤمن است از اهل جنت که مرتاب نخواهد شد هرگز نه به خدا نه به خدا،
در روایت آمده است که موالی حضرت صادق علیه السلام نزد آن حضرت مناظره می نمودند و حمران ساکت بود. حضرت فرمود: ای حمران! چرا تو ساکتی تکلم نمی کنی؟ عرض کرد: ای آقای من! من قسم خورده ام که تلکم نکنم در مجلسی که شما در آن جا باشید، فرمود: من اذن دادم تو را در کلام، تکلم کن.
و حسن بن علی بن یقطین از مشایخ خود روایت کرده که حمران و زراره و عبدالملک و بکیر و عبدالرحمان اولاد اعین، تمامی مستقیم بودند و چهار نفر ایشان در زمان حضرت صادق علیه السلام وفات کردند و از اصحاب حضرت صادق علیه السلام بودند، و زراره تا زمان حضرت امام کاظم علیه السلام بود و امام کاظم را ملاقات کرد.
روایت است که حمران هرگاه با اصحاب می نشست پیوسته با ایشان از آل محمد علیهم السلام روایت می کرد، پس هرگاه ایشان از غیر آل محمد چیزی می گفتند ایشان را رد می کرد به همان حدیث از اهل بیت علیهم السلام تا سه دفعه چنین می کرد اگر به همان حال باقی می ماندند برمی خاست و می رفت.