ادعاهای علی محمد باب

سید علی‌محمد شیرازی ملقب به باب، در طول عمر سی‌ویک‌ساله خود ادعاهای مختلفی را مطرح نمود. وی در ابتدا با الهام از آموزه‌های شیخیه، ادعای بابیت و نیابت خاص امام دوازدهم شیعیان را مطرح کرد و خود را واسطهٔ بین امام زمان و مردم معرفی نمود. او برای توجیه این ادعا، حدیث «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا» را به خود منتسب کرد و در نوشته‌هایش به صراحت از امام دوازدهم و نواب ایشان نام برد.

در مرحله بعد، باب ادعای مهدویت و قائمیت کرد و خود را موعود منتظَر اسلام خواند. منابع بهائی از جمله کتاب‌های بهاءالله و عصر جدید و حضرت نقطه اولی به صراحت به این ادعا اشاره کرده‌اند. در این دوره، وی با اعلام آشکار مقام قائم موعود، مخالفت‌های گسترده‌ای را برانگیخت. در نهایت، باب به تدریج ادعای نبوت و رسالت کرد و در کتاب دلائل سبعه خود را مظهر امر الهی و صاحب شریعت جدید معرفی نمود. او در متونی همچون بیان و نیز در آثار پیروانش مانند الفرائد ابوالفضل گلپایگانی، به صراحت از مقام رسالت سخن گفت و خود را حجت خدا در عصر جدید خواند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سید علی محمد شیرازی ملقب به باب موسس فرقه بابیه در طول عمر ۳۱ ساله خود ادعاهای مختلفی را مطرح نموده است که با توجه به ارزش و احترامی که وی نزد بهائیان دارد لازم است جایگاه و مقام حقیقی وی آشکار و بر طالبان واقعی حق و حقیقت عرضه گردد.
داستان از آنجا شروع می شود که در جریان شیخیه مطلبی طرح می شود به نام رکن رابع (دراعتقادات شیخیه به آن اشاره شده است) و علی محمد که خود را پیرو شیخیه و همسو با اعتقادات آنها می دانسته اولین ادعای خود را با نام بابیت و نیابت خاص امام دوازدهم بودن مطرح می کند که به تعبیری همان جایگاه رکن رابع می باشد. وی با این ادعا خود را واسطه بین امام دوازدهم و مردم می داند و در توجیه این ادعا حدیث انا مدینه العلم و علی بابها را در مورد خود جعل کرد و گفت که به فرموده پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، من شهر علم هستم و علی محمد شیرازی، باب آن می باشد. در این مقطع علی محمد که خود را باب امام دوازدهم می داند در برخی نوشته هایش امام دوازدهم را با نام و نام پدرش ذکر می کند و حتی در جایی اسم نواب حضرت را می برد و هر آنکس را که اعتقادی جز این داشته باشد لعن می کند. ادعای بابیت علی محمد شیرازی در بسیاری از کتب بهائی آمده است که از آنها می توان به کتب زیر اشاره نمود: ــ تلخیص تاریخ نبیل زرندی ــ بهاء الله و عصر جدید ــ حضرت نقطه اولی ــ از باب تا بیت العدل صفحه ۵۸ ــ الکواکب الدریه ــ مقاله شخصی سیاح صفحه ۳
ادعای مهدویت قائمیت و موعود بودن
دومین ادعایی که در مورد علی محمد باب مشهور است و کتب بهائی نیز به صراحت تاکید بر آن دارند ادعای امامت و موعود بودن وی می باشد. دو جمله زیر از منابع بهائی استخراج گردیده است و شاهدی بر این ادعا از سوی علی محمد باب می باشد. در کتاب بهاء الله و عصر جدید صفحه ۲۴ می خوانیم: خصومت و عداوتی که بر اثر اعلان بابیت بوجود آمده بود هنگامی شدت یافت و مضاعف گردید که آن مصلح جوان اعلام فرمود که همان مهدی موعودی است که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) ظهور او را وعده داده است. در کتاب حضرت نقطه اولی صفحه ۲۸۶ چنین آمده است: و حضرت اعلی در مجلس ولیعهد و در حضور علماء مقام خود را صریحا به عنوان قائم موعود اعلام و ندای حق را به سمع آنها رسانید. اسناد دیگری مبنی بر ادعای مهدویت امام دوازدهم موجود می باشد که اجمالا به برخی اشاره می گردد: ــ تلخیص تاریخ نبیل زرندی ــ نقطه الکاف صفحه ۱۳۵، ۱۳۷، ۲۰۷ تا ۲۰۹ ــ حضرت نقطه اولی ــ فرائد ــ الکواکب الدریه
ادعای نبوت
علی محمد باب در کتاب دلائل سبعه که بعد از کتاب بیان در قلعه ماکو به نگارش در آورده است به ترمیم ادعاهای گذشته خود پرداخته و با ادعای رسالت و مظهریت چنین می گوید: و نظر کن در فضل حضرت منتظر که چقدر رحمت خود را در حق مسلمین واسع فرموده تا آنکه آنها را نجات دهد. مقامی که اول خلق است و مظهر اننی انا الله چگونه خود را باسم بابیت قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) ظاهر فرموده و به احکام قرآن در کتاب اول حکم فرمود تا آنکه مردم مضطرب نشوند از کتاب جدید و امر جدید و مشاهده کنند که این مشابه است با خود ایشان لعل محتجب نشوند و از آنچه از برای آن خلق شده اند غافل نمانند. و در جایی دیگر آمده است: در هر زمان خداوند جل و عز، کتاب و حجتی از برای خلق مقدر فرموده و می فرماید و در سنه هزار و دویست و هفتاد از بعثت (مقصود وی سال هزار دویست شصت می باشد) رسول الله، کتاب را بیان و حجت را ذات حروف سبع (علی محمد که دارای هفت حرف است) قرار داد. همچنین در کتابی دیگر از منابع بهائی می خوانیم: در زمانی حکومت فاسد و وضع مالی یاس آور و اولیای امور بعضی ظالم و غدار و بعضی بی کفایت و بی اقتدار و علمای دینی در کمال تعصب و غرور و عوام الناس جاهل و موهوم پرست، اموراجتماعی و مذهبی در وضعی اسف آور و بحال انحطاط... غارت و سرقت از وقایع عادی محسوب، راهها عموما خراب وسائل بهداشتی بکلی ناقص و مختل بود... چنین بود وضع امور در ایران که ناگهان حضرت باب مبشر قرن جدید با اعلان رسالت خود تمام مملکت را بهیجان و ولوله انداخت. در کتاب الفرائد نوشته ابوالفضل گلپایگانی نیز به صراحت این ادعای علی محمد باب بیان شده است.
ادعای الوهیت و ظهور خدا
...

جمله سازی با ادعاهای علی محمد باب

وحید خراسانی از مراجع تقلید شیعه، طی تماس تلفنی از بی‌احترامی به وی «ابراز تاسف» کرد. سید علی محمد دستغیب مرجع تقلید شیعه بی‌احترامی به نوه خمینی را محکوم و «ابراز تاسف» کرد. جوادی آملی، صافی گلپایگانی، موسوی اردبیلی، یوسف صانعی، نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند و آن را محکوم کردند.
به دنبال صادق هدایت نویسندگانی مانند هوشنگ گلشیری، جلال آل احمد، صادق چوبک، بهرام صادقی، سیمین دانشور، بزرگ علوی، محمود دولت‌آبادی، علی محمد افغانی و غلامحسین ساعدی این سبک را دنبال نمودند.