بزیان

بزیان

این واژه در زبان فارسی دو معنی اصلی و متفاوت دارد:

1. بزیان به عنوان زیرخانواده‌ای از خانواده گاوان: بزیان (Caprinae) زیرخانواده‌ای از خانواده گاوان (Bovidae) است که شامل حیوانات نشخوار کننده‌ای مانند بزها و گوسفندها می‌شود. این زیرخانواده دارای جثه‌ای متوسط است و شامل چندین گونه مهم می‌باشد. از جمله این گونه‌ها می‌توان به بز کوهی (Capra) و گوسفندها اشاره کرد.

2. بزیان به عنوان یک قریه: این واژه همچنین نام یک قریه در هرات است که از این قریه، ابوبکر عبدالله بن محمد بزیانی، یک عالم و شخصیت مذهبی معروف برخاسته است. او به مذهب کرامی تعلق داشت و در تاریخ به عنوان یک عالم شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

بزیان. [ ب ُزْ ] ( اِخ ) قریه ای است از هرات. ( مرآت البلدان ج 1 ص 199 ). از قراء هرات است و ابوبکر عبداﷲبن محمد بزیانی کرامی مذهب متوفای 526 هَ.ق. از آنجاست. ( حاشیه بیهقی ) ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

قریه ایست از هرات از قرائ هرات است و ابوبکر عبدالله بن محمد بزیانی کرامی مذهب متوفای ۵۲۶ ه. از آنجاست.
بزیان
بزیان

جملاتی از کلمه بزیان

سود من بردم و صوفی بزیان آمد و شیخ عمرش آخر شد و بیچاره همانست که بود
ای تن بیجان کوهی که نگردی ناچیز ای دل بیهش رویی که نگردی بزیان
وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ (۲۲۶) و آنچه نکنند میگویند: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مگر ایشان که بگرویدند و کارهای نیک کردند وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً و بر خداوند خویش ستایش فراوان کردند، وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا و بزیان کین کشیدند پس آنکه بر ایشان ستم کردند، وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا و آری بدانند ایشان که ستمها کردند أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ (۲۲۷) که با کدام گشتگان گردند.
آن یافتی است در غفلت، ناخواسته در آمده، و رهی با خود پرداخته، در مشاهده قریب و مطالعه جمع افروخته، مهر ازل سود کرده، و دو گیتی بزیان برده!
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم