گیسوی شمشیر. [ سو ی ِ ش َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) صاحب منتهی الارب در ذیل کلمه کلب آرد: گیسوی شمشیر و بند آن. و در اقرب الموارد در ذیل همین کلمه آمده است: میخ قبضه شمشیر و به قولی خودذؤابه ( گیسوی ) شمشیر. و شاید منظور رشته ها و منگله هایی است که به قبضه شمشیر برای زیبایی می بندند.
فرهنگ فارسی
گیسوی شمشیر و بند آن
جمله سازی با گیسوی شمشیر
دل ز گیسوی تو بگسست و به ابرو پیوست کار زنجیری عشق تو به شمشیر افتاد