گنبد دام ماهی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با گنبد دام ماهی
بود آزادگی در ترک دنیا در اینجا فلس ماهی دام ماهی است
ز دام ماهی ام هرلحظه کامی ست مرا هم این چنین با خویش دامی ست
نهان شد ابر چون دید آن سیاهی به زیر آب همچون دام ماهی
آب میگردد دل از درد وطن آوارگان ای ترحم صید دام ماهی از دریا مکش
ز آب تیغ هر دم رفته بیرون چو آب از دام ماهی از مژه خون
دامن سفره سخت گیرد ترب چون بر اطراف دام ماهی، سرب