لغت نامه دهخدا
گج کوب. [ گ َ ] ( نف مرکب ) گچ کوب. آنکه گچ کوبد. رجوع به گچ کاری و گچ کوب شود. || ( اِ مرکب ) تخماق برای گچ کوفتن. رجوع به گچ کوب شود.
گج کوب. [ گ َ ] ( نف مرکب ) گچ کوب. آنکه گچ کوبد. رجوع به گچ کاری و گچ کوب شود. || ( اِ مرکب ) تخماق برای گچ کوفتن. رجوع به گچ کوب شود.
💡 از باشگاههایی که در آن بازی کرده است میتوان به باشگاه فوتبال کراسنودار، باشگاه فوتبال آفریقایی، باشگاه فرهنگی ورزشی دبی، باشگاه فوتبال اسپرانس تونس، باشگاه فوتبال کوبان کراسنودار، باشگاه فوتبال کلانتان، باشگاه فوتبال متالورگ دونتسک، باشگاه ورزشی جولیبا، باشگاه فوتبال لوکوموتیو مسکو، و باشگاه ورزشی اسماعیلی اشاره کرد.