گت مران
جمله سازی با گت مران
مران را به شمشیر نتوان شکست به گنج و به دانش نیاید به دست
از در خویشم مران که از خم گیسو حلق دلم بسته ئی بحلقه ی زنجیر
عمریست کز سگان تو دارم خط قبول ایدست حق مران تو خدا را زحضرتم
از کوی خودم به خواری ای سرو مران گر خارم اگر گلم ز گلزار توام
بازم بخوان بلطف و بنازم ز در مران هرچند گل نیاز ندارد بعندلیب