چرک و خون
فرهنگ فارسی
جمله سازی با چرک و خون
در عین چرک و چربی رختم ز دست صابون که کف زنانست بر سر که پای مانده در گل
استودان را بر فراز تپه ای سنگین میساختند، تا آنچه از چرک و ریم و خون که از تنِ درگذشتگان میریخت بروی سنگ ریزد، نه بروی خاک، و بدینسان خاک سپندارمز را آلوده نکند.
بنبست داگلاس که پایینترین قسمت حفره صفاقی در زنان در وضعیت خوابیده به پشت است، محل شایعی برای انتشار پاتولوژیهایی مانند آسیت، تومور، آندومتریوز، چرک و غیره است.
موی بدن و چرک و حنا و کف صابون آبیست که جاری بود از جوی خزینه
پای تا سر خون و چرک و گند و گوز در نجاست غرق از پا تا به پوز