نمونه شدن

کلمه «نمونه شدن» به معنای تبدیل شدن به الگویی برای دیگران یا شدن مصداق بارز یک ویژگی، رفتار یا حالت است. وقتی چیزی یا کسی «نمونه» می‌شود، ویژگی‌هایش به گونه‌ای برجسته و قابل مشاهده است که دیگران می‌توانند از آن الگو بگیرند یا با آن مقایسه کنند. این حالت معمولاً مثبت و همراه با برتری یا برجستگی در یک زمینه خاص است.

«نمونه شدن» معمولاً در موقعیت‌های اخلاقی، رفتاری یا علمی به کار می‌رود. مثلاً فردی می‌تواند در رفتار اجتماعی، کاری یا علمی «نمونه» شود، یعنی طوری عمل کند که دیگران بخواهند رفتار او را تقلید کنند. این واژه بیانگر اثربخشی و تأثیر یک شخص یا چیز در محیط اطرافش است.

در مفهوم عمیق‌تر، «نمونه شدن» نشان‌دهنده رسیدن به مرحله‌ای است که ویژگی‌ها و کیفیت‌های یک فرد یا شی به حدی برجسته می‌شود که به استاندارد یا مرجع تبدیل می‌شود. این کلمه همچنین بار معنایی تعالی و برتری دارد و نشان می‌دهد فرد یا چیز مورد نظر نه تنها وجود دارد، بلکه اثرگذاری و الگویی شدن برای دیگران را نیز تجربه کرده است.

لغت نامه دهخدا

نمونه شدن. [ ن ُ / ن ِ مو ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) نابه کار شدن. از رواج و رونق افتادن:
کتاب و کلک همه کاتبان نمونه شود
چو کلک او بنگارد صحیفه های کتاب.معزی. || باژگونه شدن. باطل شدن. تباه گشتن:
ز رهنمون بدی نیک ترس خاقانی
که رهنمون چو بد آید رهت نمونه شود.خاقانی. || زشت شدن:
خوب گر سوی ما نگه نکند
گو بکن شو که ما نمونه شدیم.کسایی.ای خسروی که بزمت شد خلد را نمونه
با حسن نور رایت خورشید شد نمونه.شمس فخری.|| در تداول، شهره شدن در کاری به نیکی یا بدی، چنانکه در آن صفت بدو مثل زنند.

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- نمونه قرارگرفتن.۲- زشت شدن از کارافتادن: کتاب و کلک همه کاتبان نمونه شود چو کلک اوبنگارد صحیفه های کتاب.