لغت نامه دهخدا
ناخن گذاشتن. [ خ ُگ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از کمال خوف و هراس خوردن و مغلوب و ناتوان گردیدن. ( آنندراج ). کنایه از کمال بیم و عجز. ( غیاث اللغات از چراغ هدایت ):
من کیم صائب که دست از آستین بیرون کنم
در بیابانی که ناخن میگذارد شیرها.صائب ( از آنندراج ).