لغت نامه دهخدا
مگس گزیده. [ م َ گ َ گ َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) چیزی که مگس آن را گزیده باشد. نیش زده شده بوسیله مگس:
چون خربزه مگس گزیده
به گر شوم از شکر بریده.نظامی.
مگس گزیده. [ م َ گ َ گ َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) چیزی که مگس آن را گزیده باشد. نیش زده شده بوسیله مگس:
چون خربزه مگس گزیده
به گر شوم از شکر بریده.نظامی.
چیزی که مگس آن را گزیده باشد. نیش زده شده بوسیله مگس.
💡 بیماری خواب بر اثر گزش مگس تسهتسهٔ آلوده عارض میشود، ناحیهای که پشه آنجا را گزیدهاست قرمز، دردناک و متورم میشود و انگلها داخل خون میشوند و در آن جا و همچنین در غدد لنفاوی زیاد میشوند و تب، سردرد، تعریق و تورم غدد لنفاوی را سبب میشوند.