مغناطیس دم

فرهنگستان زبان و ادب

{magnetotail} [ژئوفیزیک] بخشی از مغنا سپهر زمین، در طرف پشت به خورشید یا ناحیۀ شب با طول متغیری حدود صدها برابر شعاع زمین متـ. دنبالۀ زمین مغناطیسی geomagnetic tail

جمله سازی با مغناطیس دم

ℓs به ترتیب زمان استراحت اسپین-اسپین در مواد غیرمغناطیسی و مغناطیسی هستند.
سطوح فرمی الکترونی از طریق مشاهدۀ نواسانات خواص انتقالی تحت میدان مغناطیسی
عاشق روی ترا دنیا نگر داند بخود همچو مغناطیس آهن جذب نکند کهربای
ناوک غم جان شکافد سینه گر جوشن شود عشق مغناطیس گردد دل اگر آهن شود
ای خداوندی که کوته کرد دور عدل تو جور مغناطیس از آهن دست بیچاره ز کاه
کی شود بی جذب مغناطیس وصلش متصل ذره ذره خاک آدم بعد چندین ماه و سال