قاضی جمال الدین

لغت نامه دهخدا

قاضی جمال الدین. [ ج َ لُدْ دی ] ( اِخ ) محمدبن عمربن مبارک یا محمدبن محمدبن عمر بحرق قاضی جمال الدین حمیری حضرمی شامی. فقیه نحوی لغوی که در فنون متداوله دستی توانا داشته. او راست: 1- تحفة الاحباب و طرفة الاصحاب. 2- السیرة النبویة. 3- شرح لامیة الاطفال ابن مالک. 4- شرح الملحة. 5- مختصر الاذکار. 6- نشرالعلم فی شرح لامیة العجم. وی به سال 930 در 61سالگی وفات یافت. ( معجم المطبوعات ستون 533 ) ( ریحانة الادب ج 1 ص 145 ).

فرهنگ فارسی

محمد بن عمر بن مبارک یا محمد بن عمر بحرق قاضی جمال الدین حمیری حضرمی شامی فقیه نحوی لغوی که در فنون متداول دستی توانا داشته است.

جمله سازی با قاضی جمال الدین

💡 وی که در منابع (همانند تاریخ وزیری)، به فردی بیدادگر و خوش‌گذران معروف بود که به مذهب اسماعیلیه گرایش داشت، که این نیز به خاطر همزمانی با دوران اوج اسماعیلیان و فاطمیان و همچنین نزدیکی وی با فردی به نام کاکابلیمان در دوره شاهزادگی بود که اتابک او، نصیرالدوله، سعی بر اصلاح و نصیحت وی کرد؛ اما ایران‌شاه قصد کشتن اتابک را کرد و اتابک گریخت. سرانجام گرایش‌های اعتقادی ایران‌شاه موجب شد که پس از سه سال، در سال ۴۹۵ شیخ الاسلام قاضی جمال‌الدین ابوالمعالی و امام تاج­الدین القراء، که بزرگان مذهب تسنن بودند، فتوای قتل وی را صادر کنند. اطرافیان شاه دستگیر و قتل‌عام شدند، اما ایرانشاه شبانه فرار کرد و به جیرفت و سپس به بم رفت. او با دو سوار به قلعه سموران روی آورد که در بین راه دستگیر شد و توسط فرج نامی به قتل رسید.