صیغه دادن

لغت نامه دهخدا

صیغه دادن. [ غ َ / غ ِ دَ ] ( مص مرکب ) دختری یا زنی را به عقد منقطع بمردی شوی دادن. به متعه دادن او را. به نکاح موقت او را بمردی دادن.

جمله سازی با صیغه دادن

💡 سومالیایی زبانی پیوندی محسوب می‌شود (مانند ترکی و دیگر زبان‌های آلتایی). از تفاوت‌های جدی میان زبان سومالیایی و زبان‌های هندواروپایی می‌توان به وجود چند صورت برای بیشتر ضمایر شخصی، استفاده از کلمات برای نشان دادن بخش‌های مورد تأکید در جملات، و استفادهٔ گسترده از نواخت برای تعیین صیغه، شمار و جنسیت در این زبان اشاره کرد.

💡 داستان یک خواهر و برادر به نام‌های «پرویز» و «پرستو» را روایت می‌کند که خرج خود را از راه سرکیسه کردن خانواده‌های پولدار درمی‌آورند. پرویز با کرایه کردن یک ماشین نعش‌کش به خانه مرده‌های پولدار می‌رود و با دادن آدرس آن‌ها به خواهرش پرستو شرایط کلاهبرداری را مهیا می‌کند. پرستو به‌عنوان همسر دوم متوفی و با یک صیغه‌نامه جعلی وارد مراسم می‌شود و با معرفی کردن خود به عنوان همسر مبلغی حق‌السکوت دریافت می‌کند.