صاحب حیات

لغت نامه دهخدا

صاحب حیات. [ ح ِ ح َ ] ( ص مرکب ) جاندار. زنده: صاحب حیات بی درد نیست. ( مجالس سعدی ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) زنده جاندار.

جمله سازی با صاحب حیات

در بهشت رخ تو بر طرف آب حیات جان صاحب‌نظران را به تماشا دیدم
زاهدا، می پیش صاحب مشربست آب حیات حیف باشد آب حیوان گر به بی‌مشرب رسد
پدر وی اودا نوبوسادا در زمان حیات خود رهبری خاندان اودا را بین سال‌های ۱۵۲۶ تا ۱۵۲۷ به نوبوهیده واگذار کرد. وی چند بار با اودا تاتسوکاتسو معاون فرماندار چهار بخش پایین ولایت اُواری و صاحب قلعه کیوسو و یکی دیگر از شاخه‌های سه بوگیوی کیوسو صاحب قلعه اودای «توزائمون» بر سر قدرت درگیر شد که در نهایت به صلح انجامید.