تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
همه تن گوش شو و چشم دو بینی بر بند سخن از جان نتوان گفت چو جانان اینجاست
يعنى: در جستجوى بزرگى، از وطن دور شو و مسافرت نما كه داراى پنج فايده است:غم و اندوه برچيده مى شود؛ روزى و علم و ادب و توفيق همنشينى بزرگان به دست مىآيد.
درويشى جوى و روى در شاه مكنوز دامن فقر دست كوتاه مكناندر دهن مار شو و مال مجوىدر چاه بزى و طلب جاه مكن(منه ره )
شور جنون در قفسی با همه بیگانه برآ یک دو نفس ناله شو و از دل دیوانه برآ
یا مُغر شو تخم کن، یا خوروس بشو اِذان بده (یا مرغ شو و تخم بگذار، یا خروش بشو و اذان بده)