ست الشام

لغت نامه دهخدا

ست الشام. [ س ِت ْ تُش ْ شا ] ( اِخ ) دختر ایوب و خواهر صلاح الدین و عادل است که دو مدرسه در دمشق بناکرد و بسال 616 هَ. ق. بدمشق درگذشت. ( الاعلام زرکلی چ 1 ص 356 ). و رجوع به حبیب السیر ج 3 ص 587 شود.

فرهنگ فارسی

دختر ایوب و خواهر صلاح الدین و عادل است که دو مدرسه در دمشق بنا کرد و بسال ۶۱۶ قمری به دمشق درگذشت.

جمله سازی با ست الشام

((اما بعد فان عينى - بالمغرب ((كتب الى يعلمنى انه وجه الى الموسم اناس مناهل الشام... فاقم على ما فى يديك قيام الحازم الصليب )) (148)
انفجار ساعت ۱۵:۳۰ به وقت محلی رخ داد. برخی از خبرنگاران گزارش دادند که بمب در یک خودرویی بود که پارک شده بود و شروع به توزیع چیپس به منظور جذب کودکان کرده بود. این خودرو نزدیک جلوی یک کاروان اتوبوس بود که در محل تبادل پناهجویان مجروح متوقف شده بود. طبق گزارش ناظران سازمان ملل این بمب‌گذاری باعث کشته‌شدن ۱۲۶ نفر (منجمله ۶۸ کودک) شد. احرار الشام مسئولیت این عملیات انتحاری را برعهده گرفته‌است.
فاكثر فى هذا النوع من الكلام، و لم يزل به حتى اظلمت الدنيا على معاوية، و عرفالحسن عليه السلام من لم يكن عرفه من اهل الشام، و غير هم، ثمنزل.
على بن الحسين بن على بن فضال، عن اءبيه قال: قلت للرّضا لم سمّى النصارى نصارى ؟ قال: لا نّهم كانوا ن قربةٍ اسمها ناصرة من بلاد الشام نزِلتها مريم و عيسى بعد رجوعهما من مصر.(123)
ثم تزعم انى ابتليت بحكم معاوية، اما والله لهو اعرف بشاءنه و اشكر لما وليناه هذاالامر فمتى بداله فلا يغضين جفنة على القذى معك فوالله لاعقبناهل الشام بجيش يضيق عنه فضاؤ ها، و يستاءصل فرسانها، ثم لاينفعك عند ذلك الهربوالروغان ولايرد عنك الطلب تدريجك الكلام