دوست خوی

لغت نامه دهخدا

دوست خوی. ( ص مرکب ) محبوب و نازنین. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

محبوب و نازنین.

جمله سازی با دوست خوی

چنان از بی‌سبب آزردنم شرمنده‌ای از من که من خوی ترا ای دوست، پنداری نمی‌دانم!