ده پاچنگ

لغت نامه دهخدا

ده پاچنگ. [ دِه ْ چ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی شمال باختری قلعه کلات مرکز دهستان. دارای 175 تن سکنه است. آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفه ٔدشمن زیاری هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جمله سازی با ده پاچنگ

اطراف گنبدخانه‌های بناهای اسلامی یا در ساقهٔ آن‌ها نورگیرهای زیبایی وجود دارد که به علت شدت و ضعف نور، طرح‌های بدیعی را به وجود آورده. این پنجره‌ها که معمولاً در بغل ایوان‌ها نیز به وجود آمده‌اند و اصطلاحاً به آن‌ها پاچنگ می‌گویند، در اکثر مساجد قدیمی جزو عناصر همراه مساجد هستند. نورگیرها از مصالح کاشی معرق، سنگ، آجر، کاشی و چوب ساخته می‌شوند و دارای نقوش اسلیمی (خطوط برگرفته از پیچک‌های گیاهی) یا هندسی هستند.
۲- پائیز: شعرهای تازه؛ شماره کتابشناسی ملی: ۱۲۰۳۵۵۱، تهران، نشر پاچنگ، ۸۰ صفحه، 1348. (این کتاب در سالهای بعد، مجوز انتشار مجدد دریافت نکرد)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال سنجش فال سنجش فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی