دمه یو

لغت نامه دهخدا

دمه یو. [ دَ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج با 100 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیلرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

جمله سازی با دمه یو

سپاه برف بر درها نگهبان دمه بر غارت جان ها موکل
گوی زمین عجب که به این صدمهٔ دمه سالم برون جهد ز خم صولجان برف
مردم از هجر دوست، یک دمه‌ای دل من زنده کن به زمزمه‌ای
خزان آمد و روزگار دمه ز چاره بماندند گردان همه
گفتی که چو چنگ در برت بنوازم من نای تو نیستم که دمهات خورم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بررسی یعنی چه؟
بررسی یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز