خوش گذرانی کردن

لغت نامه دهخدا

خوش گذرانی کردن. [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ذَ ک َ دَ ]( مص مرکب ) عیاشی کردن. تن پروری کردن. تعیش نمودن.

جمله سازی با خوش گذرانی کردن

خان منصور جوانی خوش سیما، خوش ذوق و خوش سخن بوده است. طبیعت زیبای منطقه، شکار و خوش گذرانی به وی طبعی لطیف و کلامی موزون داده بود.
در روز نوروزبه شمول زن و مرد اکثراً از خانه‌های خویش برآمده، گروه گروه و جوغه جوغه بطرف کشت زارها، باغ‌ها و دامنه‌ها می‌روند، از هوای تازه و زیبای‌های طبعیت لذت می‌برند و خوش گذرانی می‌کنند، زیرا در این وقت همه مناطق آن که هوای نسبتاً گرم دارد سرسبز و شاداب می‌باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال چای فال چای فال پی ام سی فال پی ام سی فال ابجد فال ابجد