خار سر بر
فرهنگ فارسی
جمله سازی با خار سر بر
خوشا خار سر دیوار و بخت سبز او صائب اگر طالع گل ما را به این نیرو برویاند
نمی گردد صف مژگان نگاه شوخ را مانع حجاب بوی گل خار سر دیوار کی گردد؟
نظر به دامن گل چین نمیتوان کردن به خار سر کن و فارغ ز سیر بستان باش
باش تا خار سر کوی ترا نرگسوار دسته بندند و سوی مجلس سلطان آرند
ز چشم غنچه تا خار سر دیوار خون گرید کدامین مرغ رفت از باغ بی برگ و نوا بیرون
شود خار سر دیوارها چون پنجه مرجان به روی خاک اگر سرپنجه مژگان برافشانم