تاریک طبع

لغت نامه دهخدا

تاریک طبع. [ طَ ] ( ص مرکب ) بدسرشت:
ناکسان را فِراستی است عظیم
گرچه تاریک طبع و بدخویند.سعدی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) بد سرشت بد نهاد.

جمله سازی با تاریک طبع

💡 خداوندی که پیش دست و طبع و رای قدر او جهان تنگ است و دریا زفت و مه تاریک و گردون دون

💡 ز قول تیره او راه فهم من تاریک ز نظم نازک من طبع صلب او صلصال

💡 زنهار پی طبع هوس پَیمایت تاریک مکن روان روشن رایت

💡 نکته‌های مشکل باریک شد بند طبعی که ز دین تاریک شد