بی کلا

لغت نامه دهخدا

بیکلا. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دیهای بالاتجن بارفروش مازندران. ( ترجمه سفرنامه رابینو مازندران ص 158 ).

جمله سازی با بی کلا

کلا ۱۴ بازیکن ایرانی با پیراهن تیم ملی ایران موفق به زدن گل به تیم ملی اردن شده‌اند که علی دایی با زدن ۳ گل بهترین گلزن ایران در تاریخ جدالهایش با تیم ملی اردن است
اینها هفت طایفه می باشند که کلا جزو زند محسوب می شوند و هر دسته را به اسامی مختلف می نامند.
امام کلا، روستایی است از توابع بخش شیرگاه شهرستان سوادکوه در استان مازندران ایران.
کلا ۳۹ بازیکن ایرانی با پیراهن تیم ملی ایران موفق به زدن گل به تیم ملی کویت شده‌اند که علی دایی و علی پروین با زدن ۴ گل بهترین گلزن ایران در تاریخ جدال‌هایش با تیم ملی کویت است.
در گذشته بندری به نام شرابه کلا در این ناحیه وجود داشت و بعدها شهری آباد به نام مرعشی کلا در این ناحیه شکل گرفت.
روزگار آن را همی گوید که حاشا لا تُطِع آسمان این را همی‌گوید که‌ کلا لاوزر