برشته کشیدن

لغت نامه دهخدا

برشته کشیدن. [ ب ِ رِ ت َ / ت ِ ک َ / ک ِ دَ ]( مص مرکب ) منظم کردن. منظم ساختن. || بنظم درآوردن. بند کردن، چنانکه دانه های جواهر در گردن بند یا تسبیح:
ز عمر بهره همین گشت مر مرا که بشعر
برشته میکشم این زر و در و مرجان را.ناصرخسرو.- برشته نظم کشیدن؛ نظم کردن. سرودن. شعر گفتن. منظوم ساختن.
- || منظم ساختن. منظم گرداندن. تنظیم کردن. برشته کشیدن. تعکیف. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

منظم کردن یا بنظم در آوردن.

جمله سازی با برشته کشیدن

در لرستان شب چله (شو اول قاره لری) گندم شیره هم می‌خورند که از این طریق گندم را در شیره می‌خیسانند و زردچوبه و نمک را با آن مخلوط می‌کنند سپس آن را روی ساج برشته می‌کنند و همراه بادام، گردو، کشمش، سیاه دانه و کنجد مخلوط می‌کنند. در گذشته لرستانیها، شب چله، نوجوانان و جوانان با رفتن به پشت بام همسایه خود و دراز کردن شالی، اشعار زیر را بلند بلند می‌خوانند و همسایه در شال آن‌ها آجیل، شیرینی و میوه و گندم شاهدانه می‌گذارد. در مناطق لرنشین اشعاری به این ترتیب خوانده می‌شود: «امشب اول قاره، خیر د هونت بواره» امشب اول یلدا یا اول زمستان است خیر از خانه ات ببارد. «نون و پنیر و شیره _ کیخا هونت نمیره» نان و پنیر و شیره کدخدا (صاحب خانه) خانه ات نمیرد. «چی به علی کوشک بیاره» چیزی بده علی کوچک یا بچه ات بیاورد… صاحب خانه کمی آجیل گندم برشته با میوه و شیرینی در شال بچه‌ها می‌گذارد و بچه‌ها ضمن بالا کشیدن شال و محتویاتش به عنوان تشکر از صاحب خانه، اشعار بالا را تکرار می‌کنند،