برزخ در فلسفه و عرفان

برزخ در لغت به معنای حائل و فاصله‌ای است که دو چیز را از یکدیگر جدا می‌کند. این واژه در متون قرآنی، حدیثی، فلسفی و عرفانی با همین مفهوم اصلی به‌کار رفته است؛ برای مثال، در برخی روایات به حالت تردید میان ایمان و کفر، برازخ الایمان اطلاق شده و همچنین فاصلهٔ زمانی میان مرگ تا قیامت نیز برزخ نامیده شده است. کاربرد اصطلاحی این مفهوم، به‌ویژه در منابع دینی، اشاره به مرحله‌ای میان دنیا و آخرت دارد و در متون فلسفی و عرفانی، به عالمی میان مجرّدات تام و اجسام مادی تعبیر می‌شود.

در فلسفه و عرفان اسلامی، برزخ به عالمی گفته می‌شود که میان عقول مجرّد و اجسام مادّی قرار گرفته و به مثابهٔ حدّ فاصل و پلی میان این دو عالَم عمل می‌کند. این عالم، خود دارای مراتب و جلوه‌های گوناگونی است و از آن با تعابیری همچون برزخ نزولی و برزخ صعودی یاد می‌شود. برزخ نزولی به عالمی گفته می‌شود که در آن صورت‌های مجرّد، به سمت مادّه تنزّل می‌یابند و برزخ صعودی به مرحله‌ای اشاره دارد که موجودات مادی برای رسیدن به کمال مجرّد، باید از آن عبور کنند.

خصوصیات عالم برزخ از جمله اموری است که در این مقاله مورد توجه قرار می‌گیرد. از جمله این ویژگی‌ها می‌توان به برخورداری از صورتی میان‌جی میان جسمانیت و تجرّد، داشتن ابعاد زمانی و مکانی خاص، و نیز نقش آن به عنوان گذرگاه ضروری برای تحقّق سیر تکاملی موجودات اشاره کرد. این عالم در نظام فکری اسلامی، چه در حوزهٔ معادشناسی و چه در حکمت نظری، جایگاهی کلیدی دارد و تبیین دقیق آن می‌تواند در فهم بهتر رابطهٔ نفس و بدن، مرگ و حیات پس از آن، و نیز چگونگی تحقّق معاد جسمانی مؤثر باشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برزخ، در لغت به معنای حاجز و جداکننده دو چیز از یکدیگر، و کاربرد اصطلاحی این واژه در متن های عرفانی و فلسفی به معنای عالَمی میان عقول مجرّد و اجسام مادّی، حایز اهمیت است، و در این مقاله به اسماء برزخ و برزخ نزولی و برزخ صعودی و خصوصیات برزخ اشاره می شود.
برزخ، در لغت به معنای حاجز و جداکننده دو چیز از یکدیگر، و در قرآن و احادیث و متن های فلسفی و عرفانی به همین معنا، بسیار به کار رفته است؛ مثلاً وسوسه به «برازخ الایمان» (حد واسط کفر و ایمان یا شکّ و یقین) تعبیر شده، یا فاصله میان مرگ و رستاخیز برزخ نام گرفته است.کاربرد اصطلاحی این واژه، خصوصاً در منابع دینی به معنای مرحله ای بین دنیا و آخرت (یا مرگ و قیامت) و در متن های عرفانی و فلسفی به معنای عالَمی میان عقول مجرّد و اجسام مادّی، حایز اهمیت است.
برزخ در اصطلاح فلسفی و عرفانی
در فلسفه و عرفان اسلامی، برزخ به عالمی گفته شده است که حد واسط بین مجرّدات و مادّیات است.
← اسماء برزخ در فلسفه و عرفان
(۱) قرآن. (۲) جلال الدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، قم ۱۳۶۵ ش. (۳) جلال الدین آشتیانی،، منتخباتی از آثار حکمای ایران، تهران ۱۳۵۱ ش. (۴) علی بن محمد آمدی، غایة المرام فی علم الکلام، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره ۱۳۹۱/۱۹۷۱. (۵) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵. (۶) ابن بابویه، الاعتقادات، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۳۷۱ ش. (۷) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۸) ابن حزم، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۹) ابن عربی، تفسیر القرآن الکریم، چاپ مصطفی غالب، تهران (بی تا). (۱۰) ابن عربی، الفتوحات المکیّة، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۱۱) ابن منظور، لسان العرب، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۰۰). (۱۲) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰. (۱۳) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۴) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، بیروت ۱۳۹۳. (۱۵) بهائی لاهیجی، رسالة نوریه در عالم مثال، با مقدمه و تعلیقات و تصحیح جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۲ ش. (۱۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، بیروت (بی تا). (۱۷) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، چاپ هنری کربین، ج۲، بخش ۱، کتاب حکمة الاشراق، تهران ۱۳۵۵ ش. (۱۸) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالماثور، قم ۱۴۰۴. (۱۹) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی ملا هادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش. (۲۰) محمد حسین طباطبائی، «حیات پس از مرگ»، در یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، چاپ عبدالکریم سروش، تهران ۱۳۶۰ ش. (۲۱) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴. (۲۲) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد عارف زین، صیدا ۱۳۳۳ـ ۱۳۵۶/ ۱۹۱۴ـ۱۹۳۷. (۲۳) محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت (بی تا). (۲۴) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا). (۲۵) عبدالرحمن بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت (بی تا). (۲۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷. (۲۷) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، قاهره (بی تا). (۲۸) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). (۲۹) یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۲، چاپ محمد علی نجار، چاپ افست تهران (بی تا). (۳۰) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ ش. (۳۱) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۳۲) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش. (۳۳) محمود بن مسعود قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، (تهران ۱۳۱۵)، چاپ افست قم (بی تا). (۳۴) داود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش. (۳۵) محمود بن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۰. (۳۶) حسین لاشی ء، «تحقیق تطبیقی در مصطلحات عرفانی»، مقالات و بررسیها، دفتر ۴۹ـ۵۰ (۱۳۶۹ ش). (۳۷) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۳۸) مجمع التفاسیر (شامل تنویرالمقیاس من تفسیر ابن عباس، انوار التنزیل بیضاوی، تفسیر خازن، تفسیر نسفی)، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۳۹) محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ عبدالستار احمد فراج (و دیگران)، کویت ۱۳۸۵ـ۱۴۰۶/۱۹۶۵ـ۱۹۸۶. (۴۰) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۴۱) محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصاری، قم ۱۴۱۳. (۴۲) محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، چاپ حسین درگاهی، قم ۱۳۷۱ ش. (۴۳) مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ترجمة احمد آرام، تهران ۱۳۶۳ ش.

جمله سازی با برزخ در فلسفه و عرفان

واپولا برای تمام فنون عملی راهنمایی می‌دهد، همین‌طور در فلسفه و سایر علوم. به هیبت یک شیر با بال‌های شیردال ظاهر می شود. یک دوک است و ۳۶ لژیون مطیع وی هستند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه