انفاق در قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انفاق در قرآن. کلمات کلیدی: قرآن، انفاق، صدقه، بخشش، مال.
"نفق" در لغت به معنی گذشتن هر چیز و از بین رفتن آن با تمام شدن آن چیز است.
معنای اصطلاحی انفاق
و در اصطلاح "انفاق" بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگری است که یا از طریق صدقه و یا از بخشش کردن مال‏های خویش در راه جهاد و دین و هر آنچه خدا بدان فرمان داده است میباشد.
انفاق واجب
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لا بَیعٌ فِیهِ وَ... »،
«ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از آنچه به شما روزی داده‏ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است و... »
← محتوای آیه انفاق
...

جمله سازی با انفاق در قران

قابل توجه اينكه: در آيه، از مال، تعبير به (ما آتاهم الله من فضله ) شده كه مفهومآن اين است مالك حقيقى، اموال و منابع در آمد، خدا است، و آنچه به هر كس داده شده ازفضل و كرم او است، بنابراين جاى اين نيست كه كسى از انفاق در راه مالك حقيقى،بخل بورزد!
زكات مالش را نمى دهد و از پرداخت صدقه و صله رحم و پذيرائى مهمان و انفاق در راهخدا مضايقه مى كند و تمامى درهاى خير را به روى خود مى بندد و بنابراينبخيل بر بهشت حرام است و آدم بخيل داخل بهشت نمى گردد.
درباره ثروتمندان زراندوزى كه با ديدن محروميّت هاى مردم، دست ازبخل خود برنداشته و همچنان به جمع و ذخيره كردنمال و ترك انفاق در راه خدا سرسختانه به زندگى حيوانى خود ادامه مى دهند، چنين مىخوانيم: يَومَ يُحمى عَلَيهَا فِى نارِ جَهَنَّمَ فَتُكوى بِها جِباهُهُم وَجُنُوبُهُم وَظُهورُهُم هذاما كَنَزتُم لاَنفُسِكُم (788) در قيامت همان سكّه هاى اندوخته شده در دنيا را داغ و برپيشانى و پهلو و كمر زراندوزان مى نهند و به آنها مى گويند: هَذا مَا كَنَزتُم اين همان سكّه ها و كنزهاى شماست كه بخل مى ورزيديد و انفاق نمى كرديد.
شك نيست كه انفاق در راه خدا براى تقرب به ذات پاك او است و مردم هنگامى كه ميخواهندبه سلاطين و شخصيتهاى بزرگ تقرب جويند، بهتريناموال خود را به عنوان تحفه و هديه براى آنها ميبرند، در حالى كه انسانهاى ضعيفى
و روايت ابن عباس را هم جهت تاءييد كلام خود اضافه كرده است كه مراد از صدقه مى دهم،صدقه واجب است الميزان: درباره معنى و انفقوا مما رزقناكم مى فرمايد:مراد، انفاق در راه خير است اعم از واجب، مانند زكات و كفارات و يا مستحب و در بحث روايىهمان روايتى كه مجمع البيان از ابن عباس نقل كرده بود، شاهد مطلب آورده است و روايتمذكوره را بخشى از مصاديق معنى آيه دانسته است. (196)
و ليـكـن سـيـاق و زمـيـنه آيات مورد بحث كه آيه (ان اللّه يحب الذين يقاتلون فى سبيلهصـفـا) در آن قـرار گـرفـتـه، و آيـه (يـا ايـهـا الذيـن امـنـواهـل ادلكـم على تجاره ) در آيات بعد از آن واقع شده، و همچنين آياتى نظير اينها كه درآن اسـت مـى فـهـمـانـد كـه گـويـا بـعـضـى از مـومـنـيـنقـبـل از جنگ وعده پايدارى داده بودند كه به هيچ وجه پشت به جنگ نكنند، و پا به فرارنـگذارند و يا از بيرون شدن براى جنگ تثاقل نورزند، و يا از انفاق در تهيه ابزار جنگبـراى خـود و ديـگـران مـضـايـقـه نـنـمـايـنـد، ولى در مـوقـععمل خلف وعده كرد ه اند.
38 - آرى شـمـا همان جمعيتى هستيد كه دعوت براى انفاق در راه خدا مى شويد و بعضى ازشـمـا بـخـل مـى ورزنـد، و هـر كـس بـخـل كـنـد نـسـبـت بـه خـودبـخـل كـرده اسـت، و خـداونـد بـى نـياز است و شما همه نيازمنديد و هرگاه سرپيچى كنيدخداوند گروه ديگرى را بجاى شما مى آورد كه مانند شما نخواهند بود.
بـيـان آيـات مـربـوط به شخصى كه از انفاق در راه خدا اعراض كرد و دست نگه داشت