اعتراض اصلی

لغت نامه دهخدا

اعتراض اصلی. [ اِ ت ِ ض ِ اَ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) مقابل اعتراض عارضی و اعتراض طاری؛ اعتراض که مستقیم وبدون واسطه انجام گیرد. اعتراضی که به اصالت و بذات روی دهد. و در اصطلاح حقوقی، عبارت است از اعتراضی که شخص ثالث برای ممانعت از اخلالی که حکم صادرشده بحقوق او وارد می سازد بر حکم مزبور میکند، در حالی که بین معترض و معترض ٌعلیه قبل از این دعوا دعوای دیگر که ارتباطی با این دعوا داشته باشد مطرح نشده باشد. یکی از دو قسم اعتراض شخص ثالث مقابل اعتراض طاری. ماده 584 قانون آئین دادرسی مدنی مقرر میدارد: «اعتراض شخص ثالث بر دو قسم است: اعتراض اصلی و اعتراض طاری و غیراصلی. اعتراض اصلی عبارت از اعتراضی است که ابتدا از طرف شخص ثالث بشود». و برای تفصیل بیشتر رجوع به مواد 582 و 583 و 585 و اعتراض شخص ثالث شود.

فرهنگ فارسی

مقابل اعتاض عارضی و اعتراض طاری اعتراض که مستقیم و بدون واسطه انجام گیرد اعتراض که باصالت و بذات روی دهد.

جمله سازی با اعتراض اصلی

او در نامه دیگر عال مدنی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در یادداشتی با عنوان «معنای زندگی در حکومت دیکتاتوری» به بیان نظرات خود در این خصوص پرداخته‌است. آقای اقبالی در بخشی از این یادداشت اصلی‌ترین عامل بقای دیکتاتوری را «ایجاد ترس و وحشت عمیق» دانسته و گفته‌است در این نوع حکومت اقشار فرودست جامعه «اگر بخواهند لب به اعتراض باز کنند بلافاصله با آنها به شدیدترین نوع ممکن برخورد می‌شود».
خسرو خان که هدف انتقاد نیروهای تندروی انقلابی و اتهامات دانشجویان مسلمان پیرو خط امام شده بود، به دست گروهی مسلح ربوده و مضروب شد. در پی انتشار این خبر، انبوهی از مردم ایل قشقایی در اعلام پشتیبانی از خسروخان و اعتراض به این عمل تعدادی از جاده‌های اصلی فارس را مسدود کردند و دست به اسلحه بردند. به کلانتران ایل قشقایی در سراسر فارس که تعدادشان هفتاد نفر بود، آماده باش داده شد و آن‌ها مشغول گردآوری جوانان جنگجو شدند. در همین حال دستور رهایی خسرو قشقایی از بازداشت صادر شد و وی به فارس بازگشت.