اشیب و شیب

لغت نامه دهخدا

( آشیب و شیب ) آشیب و شیب. [ ب ُ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) این صورت در بیت ذیل بضبط بعض نسخ شاهنامه آمده است، و در بعض دیگر آسیب با سین مهمله بجای آشیب دارد، و معنی آن ظاهراً رنج و تعب و مانند آن باشد:
چنین است گیتی پر آشوب و شیب
پس ِ هرفرازی نهاده نشیب.فردوسی.و بگمان من کلمه اول آشیب و کلمه دوم تیب است، صورتی از شیب و تیب.

جمله سازی با اشیب و شیب

افراز و شیب کون و مکان زیر پای کرد دل منزلی ندید که بالای عشق تست
دریغ و درد که در جستجو سرآمد عمر شباب و شیب در این کار شد تمام و نشد
پیران سرم هوای جوانی ز ره فکند آنجا که حکم عشق چه جای شباب و شیب
این کوه به دلیل وضعیت خاص خود که ترکیبی از ارتفاع زیاد از سطح دریا، ارتفاع زیاد نسبت به سطح محل و شیب زیاد است، حالتی ویژه و استثنایی دارد و از این جهت صعود آن بسیار دشوار بوده و کوهی بسیار فنی و سطح بالا در کوهنوردی تخصصی به شمار می‌رود.
این یک نفس ‌که آمد و رفت خیال ماست بر عرش و فرش خندد و شیب‌ و فراز خویش
بگذر ازین پستی از بلندی همت وین همه بالا و شیب زیر و زبر گیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال آرزو فال آرزو فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال کارت فال کارت