فرهنگ معین
( آس شدن ) (شُ ) (مص ل. ) خرد شدن، له شدن.
( آس شدن ) (شُ ) (مص ل. ) خرد شدن، له شدن.
💡 Pol η به عنوان یک عامل اضافهکننده به آدنین در راستای فوتودیمر T^T با استفاده از جفت شدن بازی واتسون- کریک شناخته شدهاست و آدنین ثانویه به شکلگیری syn آن با استفاده از جفت باز هاگستین اضافه میگردد.
💡 منکه پیمان بسته ام با آشنایان طریق اندرین ره دیده ام جان بر سر پیمان شدن
💡 رمضان شد چو غریبان ز بر ما به سفر ایْنتْ فرّخ شدن و اینْتْ مبارک سفری
💡 ضايع كردن آدمى آن چه را بر عهده دارد و عهده دار شدن وى كارى را كه ديگرى بايدانجام دهد، ناتوانى اى است آشكار و انديشه اى است تباه و نابه كار.
💡 سیدا هر کس به لیلی طلعتان دل داده است عاقبت رسوا میان مرد و زن خواهد شدن