ارسس

ارسس

آرسس (Arses) در تاریخ ایران باستان، پادشاهی از سلسله هخامنشیان و پسر اردشیر سوم است. او در حدود سال ۳۵۵ پیش از میلاد به سلطنت رسید. آرسس پس از مرگ پدرش، بر تخت سلطنت نشست، اما دوران حکومت او بسیار کوتاه بود و با مرگش به پایان رسید.

او به دست باگواس، یکی از مقامات دربار، کشته شد. باگواس به دلیل عدم رضایت از سلطنت آرسس و به منظور دستیابی به قدرت بیشتر، این اقدام را انجام داد. این قتل نشان‌دهنده ناپایداری و توطئه‌های سیاسی در دربار هخامنشیان بود.

لغت نامه دهخدا

( آرسس ) آرسس. [ س ِ ] ( اِخ ) نام پادشاه ایران، پسر اردشیر سوم، موسوم به اوخوس. و او را اندکی پس از استقرار بر اریکه ملک باگواس ِ خواجه سرا مسموم کرد. و این باگواس همان است که اردشیر دوم را نیز کشته بود ( 336 ق.م. ).
ارسس. [ اَ س ِ ] ( اِخ ) پادشاه هخامنشی. اسم او را چنین نوشته اند: دیودور، سترابون و آریّان، ارسس و پلوتارک، اُآرسس. در قانون بطلمیوس آرُگس، که مصحف ارسس است. اوْسویوس ارْسِس اُخی. از نویسندگان قرون اسلامی ابن عبری، ارسس بن اوخوس. ابوریحان بیرونی، در آثارالباقیه ارسس بن اُخس و در ص 89 چیزی شبیه به فسرون یا فترون. اُپر، عالم فرانسوی گمان کرده که اسم او بپارسی قدیم هووَرشه بوده. اگر اسمی را که پلوتارک ذکر کرده، صحیح بدانیم نظر بقاعده تصحیف اسامی ایرانی در زبان یونانی، ظن غالب این است که این حدس صحیح باشد. در داستانهای ما اسم این شاه فراموش شده و بنابراین از نویسندگان قرون اسلامی، آنهائی که از مدارک شرقی متابعت کرده اند، اسم او را ذکر نکرده اند.
نسب: موافق گفته دیودور او پسر اردشیر سوم ( ( اُخس ) ) بوده. اسم مادر او را بعض مورخین آتُس سا نوشته اند، ولی محققاً معلوم نیست، زیرا از زنان اردشیر سوم دو کس معروف اند، یکی آتس سا و دیگری دختر اُخا.اُخا خواهر اردشیر بود و اسم دختر او هم معلوم نیست.
کشته شدن او: دیودور راجع به این شاه چنین نوشته ( کتاب 17، بند 5 ): پس از فوت اردشیر باگواس خواجه، کوچکترین پسر او را که ارسس نام داشت، بتخت نشانید و برادران اردشیر را کشت تاشاه جدید با آنها معاشر نبوده کاملاً در تحت اطاعت خواجه مزبور باشد ( این گفته مورخ مذکور نظری را که راجع بجهت قتل اردشیر اظهار کردیم، تأیید میکند ). ارسس پس از آنکه از جنایت های باگواس آگاه شد، از او تنفر یافته درصدد برآمد که او را بکشد، ولی خواجه پیش دستی کرده او را در سال سوم سلطنتش بقتل رسانید ( 336ق. م. ). پس از آن در دودمان هخامنشی کسی نبود که بترتیب طبیعی بر تخت نشیند، زیرا خواجه تقریباً تمام برادران جوان اردشیر را هم کشته بود. بنابراین باگواس داریوش را، که پسر آرسان آرسانس و نوه اُستانس ( پسر داریوش دوم ) بود، بتخت نشانید ( 336 ق. م. ). از وقایع سلطنت ارسس ( 338 - 336 ق. م. ) آگاهی نداریم و نیز نمیدانیم چگونه شاهی بوده و چه صفاتی داشته. از تاریخ وقایع هم این قدر برمی آید که در زمان او ( یعنی بهار 336 ق. م. ) قشون مقدونی برای دفعه اولی به آسیا ورود کرد. شرح این واقعه در جای خود بیاید. عجالةًهم این قدر گوئیم که مقدونیها پیشرفتهائی حاصل کردند، ولی چون خبر کشته شدن فیلیپ پدر اسکندر رسید، پارمِن ین سردار مقدونی از آسیا به مقدونیه برگشت و مم نن برادر مِن تور، که پس از مرگ او فرمانده قشون ایران در صفحات دریائی بود، مقدونیها را عقب نشانده، تمام جاهائی را که تصرف کرده بودند، از آنها بازستاند. چنین بنظر می آید که با وجود این احوال آبیدوس در تصرف مقدونیها مانده بود. اگرچنین بوده، باید گفت که مقدونیها با حفظ این محل عبور اسکندر را از بوغاز داردانل در موقع خود تسهیل کرده اند. ( ایران باستان صص 1186-1187 ). و نیز رجوع به ص 1164، 1184، 1324 شود.

فرهنگ فارسی

( آرسس ) پس از فوت اردشیر سوم ( اخس ) با گواس خواجه کوچکترین پسر او را که آرسس نام داشت به تخت نشانید و برادران اردشیر را کشت تا شاه جدید با آنان معاشرت نکند و کاملا تحت اطاعت خواجه مذکور باشد. آرسس پس از آنکه از جنایتهای باگواس آگاه شد از او متنفر گشت و در صدد بر آمد که او را بکشد ولی خواجه پیشدستی کرده او را در سال سوم سلطنت بقتل رسانید ( ۳۳۶ ق. م )
نام پادشاه ایران پسر اردشیر سوم موسوم به اوخوس
پادشاه هخامنشی

فرهنگ اسم ها

اسم: آرسس (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: ārses) (فارسی: آرسِس) (انگلیسی: arses)
معنی: نام پسر اردشیر سوم، پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) نام پادشاه ایران و پسر اردشیر سوم ( اخس ) که به دست باگواس خواجه کشته شد

جملاتی از کلمه ارسس

درمجموعه موزه ایران باستان نیز سکه نقره‌ای آز آرسس موجود است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم