اتش باد
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
باد گرم سموم
جمله سازی با اتش باد
دشمنی دارنددرکار آب وآتش باد وخاک با دلم شد پس غم یار آب و آتش باد وخاک
امشب می درد آسمان بی غش باد در خرمن صبح این شب ما آتش باد
پیش ما گشت زمانه خرمن غم توده کرد خرمن غمهای ما را بر بر آتش باد کن
همیبلرزد بر جان آب و آتش باد ز عدل تست چنین مهربان آتش و آب
ور سموم قهر تو روی آورد بر بحر و بر از نهیبش آب و آتش باد و خاکستر شود
چو لاله هر که برت رخ نمی نهد بر خاک گر آب صرف خورد در مزاجش آتش باد