روغن دار

لغت نامه دهخدا

روغن دار. [ رَ/ رُو غ َ ] ( ص مرکب ) هر چیز چرب و چربی دار. ( ناظم الاطباء ). هر چیز که به روغن آلوده باشد. ( آنندراج ).
- چراغ روغن دار؛ چراغی که با روغن روشن می شود. چراغی که روغن دارد:
کند خیال تو در چشم پرسرشک آرام
که شعله رام شود با چراغ روغن دار.اشرف ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

هر چیز چرب و چربی دار. هر چیز که به روغن آلوده باشد.

جمله سازی با روغن دار

💡 کرچک‌ها گیاهانی یک پایه بوده و روی گل آذین خوشه، به رنگ سبز و در بعضی از انواع گل‌های یک پایه قرمز بدون گلبرگ. گل‌های نر به رنگ زرد مایل به سبز با پرچم خامه‌ای و روغن دار برجسته در خوشه‌ای تخم مرغی شکل به طول حداکثر ۱۵ سانتی‌متر. گل‌های ماده، در قسمت فوقانی خوشه به رنگ قرمز و برجسته قرار گرفته‌اند. میوه کرچک به صورت کپسول کروی و خاردار متمایل به سبز (یا قرمز-ارغوانی) می‌باشد که در هنگام رسیدن سخت و شکننده می‌شود و دانه‌ها به شکل بیضوی پهن و و به شکل دانه‌های لوبیا و دارای پوسته براقی می‌باشند؛ که درون آن‌ها یک مغز کرم یا سفید بسیار روغنی قرار دارد. دانه گیاه متمایل به رنگ قهوه‌ای و تا حد زیادی سمی بوده، ریسین یک پروتئین بسیار سمی است که در دانه‌های کرچک وجود دارد. پوست این دانه‌ها حاوی این سم است که یکی از کشنده‌ترین سموم طبیعی دنیا است. دانه‌های کرچک دارای یک زائده زگیل مانند به نام Caruncle هستند، که نوعی از Elaiosome است. ترویج و پراکندگی دانه‌های Caruncle توسط مورچه‌ها صورت می‌پذیرد.